دغدغۀ بهره وری حداکثر از زندگی و توسعه فردی همیشه همراه من بوده. بارها برای توسعه فردی خودم تلاش کردم و شکست خوردم. سال های گذشته را که مرور می کنم به این میرسم که اگر چه مدام در حال تلاش و تکاپو بودم؛ ولی اکثر اوقات سماجت لازم رو نداشتم، زود تسلیم شدم و خیلی جاها تلاش های درست و به موقعی نکردم. هیچ وقت نشده بود که یک عادت مثبت و خوب را برای مدت طولانی با خودم داشته باشم. اهداف خوبی برای خودم تعیین می کردم، برنامه ریز ماهری بودم و شروع های پر هیجانی داشتم؛ ولی همان اوایل مسیر، خیلی زود خسته می شدم، دست ازکار می کشیدم و عطای کار را به لقایش می بخشیدم. مدت ها سردرگم میماندم و باز تعیین هدف، برنامه ریزی، یک شروع پر از هیجان و باز خستگی و دلزدگی در همان ابتدای مسیر و …. .
با همه ی این حرف ها سال 1400 برای من یک سال متفاوت است. معنای جدید و ابدی برای زندگی دارم (پسرم شهریار) و همین باعث شده که انگیزه ام برای توسعه فردی و رشد چندین برابر بیشتر از سال های قبل بشود.
برای همین تصمیم گرفتم که قدم های جدید و جدی برای توسعه فردی و رشد خودم بردارم. قدم های کوچک ولی پیوسته و مداوم.
با خواندن کتاب در این زمینه شروع کردم. اولین کتابی که خواندم برتری خفیف از جف اولسون بود. برای بار دوم خواندمش. با خودم قرار گذاشتم برای شروع دو تا از نکات عملیش را به عنوان عادت وارد زندگیم کنم.
1- شکرگزاری روزانه
2- خواندن روزی حداقل ده صفحه کتاب در یک زمینه مشخص
(من توسعه فردی، موفقیت و کسب و کار را انتخاب کردم)
بعدها در پستی جداگانه درباره این دو عادت مینویسم.
قدم دومی که برداشتم شرکت در سمپوزیوم توسعه فردی با تدریس شیرین و جذاب شاهین کلانتری بود.
با اشتیاق در حال گذراندن آن هستم. تمریناتش را مو به مو انجام میدهم. سمپوزیوم باعث شد دیدی متفاوت به مبحث توسعه فردی داشته باشم.
بگذریم.
برویم سراغ بحث اصلی این پست.
ایجاد عادت های خوب روزانه حرکت مهمی است که من از یکم تیر ماه 1400 شروع کرده ام. کاری به عادت های منفیِ خانه خراب کن ندارم. هدفم فقط تمرکز بر ایجاد عادت های خوب و مثبت است. استدلال من این است که وقتی تمام روز ما پر باشد از انجام عادت های خوب و لذت بخش دیگر جایی برای انجام عادت های منفی نمی ماند.
یک جمله معروف هم داریم با این مضمون که :
«یک راه برای حذف عادت های بد و منفی این است که آنها را با عادت های خوب و مثبت جایگزین کنیم. »
شیوه کار و برنامه من چیست؟
گام اول:
لیستی از عادت های خوب و مثبتی که دوست دارم داشته باشم تهیه کردم.
برای مثال:
نوشتن صفحات صبحگاهی
نوشتن شکرگزاری صبحگاهی
نوشیدن 8 لیوان آب در روز
پیاده روی و ورزش
به روزرسانی سایت
یادگیری زبان جدید
خواندن حداقل 10 صفحه کتاب در زمینه توسعه فردی، موفقیت و کسب و کار
و …
(شما میتوانید لیستی اختصاصی با توجه به عادت هایی که دوست دارید داشته باشید، تهیه کنید)
گام دوم:
دو عادت را از لیست عادت ها انتخاب کردم. در کتابِ «چگونه کمتر کار کنیم»، لئوباباتا توصیه کرده که برای شروع عادت های خوب وسوسه نشوید و هر چقدر هم شوق و ذوق داشته باشید ولی با یک عادت شروع کنید (من خیلی ریز و یواشکی تقلب کردم و دو عادت را همزمان شروع کردم. شما با یک عادت شروع کنید).
عادت هایی که من انتخاب کردم: 1- نوشتن صفحات صبحگاهی 2- شکرگزاری روزانه
گام سوم:
خودم را موظف کردم که هر روز بدون وقفه این دو کار را انجام دهم. صبح که از خواب بیدار میشدم، تحت هر شرایطی که بودم و قبل از هر کاری سه صفحه صبحگاهیم را مینوشتم و شکرگزاری روزانه ام را انجام میدادم. این کار را به مدت 21 روز انجام دادم. به یک عادت تبدیل شد.
البته بعد از 21 روز همچنان با جدیت این دو کار را انجام میدهم.
باید حداقل 21 روز پیوسته کاری را انجام دهیم تا به عادت تبدیل و در ما نهادینه شود. بهتر است که هر روز بی وقفه کار خود را انجام دهیم. اگر هم وقفه ایی در کار اتفاق افتاد نباید اجازه دهیم بیش از دو روز ادامه داشته باشد.
با انجام پیوسته و بدون وقفه، ذهن و جسم خود را برای انجام خودکار آن عادت پس از 21 روز آماده می کنیم.
عادت اول را 21 روز پشت سر هم انجام میدهیم و بعد به سراغ شروع عادت جدید می رویم.
شرط سختگیرانه ایی برای خودم وضع کرده بودم و آن این بود که حق نداشتم وقفه ایی در این 21 روز داشته باشم. به هر دلیلی اگر حتی یک روز وقفه داشتم باید از اول روزشمارم را شروع می کردم. برای مثال اگر هفتمین روز شروع عادت بودم و آن عادت را انجام نمیدادم باید فردای آن روز را روز اول شروع عادت حساب می کردم.
میدانم بی رحمانه و سختگیرانه بود. ولی برای رشد و پیشرفت باید بی رحمانه به خودمان سخت بگیریم و از دایره راحت طلبیمان خارج شویم.
همین شرط سختگیرانه باعث شد که در کارم جدیت بیشتری داشته باشم.
گام چهارم:
دفترچه یادداشتی را به ایجاد عادت های خوب اختصاص دادم و انجام روزانه عادت و نمودار پیشرفتم را در آنجا ثبت کردم. در دفترچه ام تاریخ شروع عادت خوب را نوشتم و هر روز پس از انجام کارم جلوی تاریخ همان روز تیک زدم.
با خودم قرار گذاشتم که اگر روزی کارم را انجام ندادم جلوی تاریخ همان روز یک صفر گنده و تپل با خودکار قرمز بگذارم (از آن صفرهایی که معلم های دهه شصت توی دفترِ بچه ها میگذاشتند و دو خط هم این طرف و آن طرفش می کشیدند).
اینکار به من این انگیزه داد که هر طور شده هر روز کارم را انجام دهم و جلوی تاریخ همان روز تیک بزنم و نگذارم زنجیره تیک ها با یک صفر گنده و بدقواره قطع شود.
گام پنجم:
موفقیت های کوچکم را در این مسیر جشن گرفتم. برای اینکار 6 روز پشت سر هم که طبق برنامه پیش میرفتم یه جشن کوچک می گرفتم و به خودم پاداش میدادم. برای مثال یک خودکار برای خودم می خریدم یا یک آهنگ شاد پلی میکردم و می رقصیدم یا خودم را به خوردن یک بستنی خوشمزه یا یک لیوان بزرگ شربت به لیمو تگری دعوت می کردم. هر 6 روز یک جشنِ کوچکِ حال خوب کن داشتم.
گام ششم:
برنامه و کاری که میخواستم انجام بدهم را به صورت عمومی اعلام کردم. من این کار را در صفحه اینستاگرام و وضعیت واتساپم انجام دادم. اعلام کردم که قرار است این عادت ها را در خودم به وجود بیاورم. اینکار و دادن گزارش های چند روزی یکبار در اینستاگرام و واتساپ باعث شد به برنامه ام پایبندتر باشم. از طرفی تشویق بعضی از دوستان دلگرمم کرد تا با وجود مشغله های زیاد و داشتن یک نینی دوست داشتنی کارم را بدون وقفه انجام بدهم.
در آخر این که 21 روز تمام شد و من بدون حتی یک وقفه یک روزه هر دو عادت را با هم پیش بردم.
عادت جدیدی که از اول مرداد ماه 1400 شروع کرده ام یادگیری روزی یک پومودورو (25 دقیقه) زبان انگلیسی است.
این پست را با جمله ایی زیبا و تامل برانگیز از جرج برنارد شاو به پایان می رسانم.
«وقتی آدم بفهمد که به هر چیزی – هر چقدر چندش آور- می تواند عادت کند به این ضرورت پی می برد که باید همه ی عادت های زندگی اش را وارسی کند».
این پست – با توجه به تجربه هایی که در مسیر ایجاد عادت های خوب کسب می کنم- به روز رسانی می شود.
2 پاسخ
سلام لیلا جان. خیلی دیر به سایتت سر زدم اما بالاخره اومدم. خیلی قشنگ توضیح دادی. ممنونم
مریم عزیز و مشتاق، خوشحالم که مطلب رو دوست داشتی. آرزوی بهترین ها رو برات دارم