چند شاخه گل ارکیده ی صورتی می خرم و آن ها را روی صندلی عقب ماشین می اندازم. می روم فرودگاه. ته افق، خورشید روی آسفالت جاده ی کرج جان می کَنَد. نه سال پیش که مهرداد رفت آمریکا من و او دو سالی بود که در رشته فلسفه ی دانشگاه تهران قبول شده بودیم. مهرداد آن قدر با Pen Friend اش نامه نگاری کرد که پاک عاشق اش شد.
«جملات ابتدای کتاب»
۱
روی ماه خداوند را ببوس
نویسنده: مصطفی مستور
نشر: مرکز
تعداد صفحات: ۱۱۳
اولین بار کتاب را سال ۸۹-۸۸ و به پیشنهاد یکی از دوستانم خواندم. برای آن زمان انتخاب مناسبی بود. و برای بار دوم سال ۹۷ خواندمش. اولین اثری از مصطفی مستور بود که می خواندم. فکر می کنم بهترین شان هم بود. البته که داستان های کوتاه و قابل تأمل مصطفی مستور هم سرشار از لطف اند و تلنگر.
دفعه اول که خواندم برای گنگ بود و پر از ابهام. به خصوص قسمت ها ۱۷ و ۱۸ داستان. آنجاهایی که داستان اوج می گیرد. دفعه دوم که خواندمش برایم ملموس تر بود ولی همچنان ابهاماتی وجود داشت. جاهای خوب داستان را گرفتم و از خواندنش لذت بردم. زیر برخی از قسمت های کتاب هم خط کشیدم که اگر روزی خواستم دوباره بخوانمش فقط آن قسمت ها را بخوانم.
نظرات ضد و نقیض فراوانی دربارۀ این کتاب وجود دارد. برخی آن را اثری ارزشمند و برخی آن را کتابی سطحی می دانند. خواندنش زمان زیادی نمی برد. میتوانید بخوانید و آنگاه نظر خودتان را دربارۀ این کتاب داشته باشید.
۲
این کتاب را میتوان پر افتخارترین اثر مصطفی مستور دانست.
نقطه ی عطفی در پروندۀ کاری و حرفه ایی مستور
ساده، روان؛ کوتاه و تا جذاب
قیمت مناسب
گزینۀ خوبی برای شروع کتابخوانی (البته برای علاقه مندان به داستان)
پرداختن به مسائل فلسفی چون شک به وجود خدا، چیستی انسان و … .
داستانی معمایی. معمای خودکشی استاد دانشگاهی به نام دکتر پارسا
۳
برش هایی از کتاب
• خودت گفتی یه شب خواب دیدی تو و مونس رفته اید توی دشت و اونجا صدای خدا رو شنیده اید که گفته بود دنبال چی می گردید؟ تو گفته بودی دنبال تو، داریم دنبال تو می گردیم. بعد اون صدا گفته بود برای پیدا کردن من که نمی خواد این همه راه بیاید توی دشت و بیابون. گفته بود من توی سفره خالی شما هستم. توی چروک های صورت عزیز، توی سرفه های مادربزرگ، توی شیارهای پیشونی پدربزرگ، توی تنهایی آدم ها، توی خدایا چه کنم ها، توی استیصال، توی استیصال …
• خداوند برای هر کس همون قدر وجود داره که او به خداوند ایمان داره. این یک رابطه دو طرفه اس.
• اگر خداوندی در کار نباشه مرگ پایان همه چیزه و در آن صورت زندگی کردن با فرض وجود خداوند که نتیجه اش دوری جستن از بسیاری از لذت هاست با توجه به این که ما فقط یکبار زندگی می کنیم، واقعاً یک باخته بزرگه.
پس. نوشت: من فکر می کنم هیچ کتابی خوب یا بد، مناسب یا نامناسب نیست. این که در چه زمان و سنی، با چه سطح مطالعاتی و با چه انگیزه ایی کتابی را برای خواندن انتخاب کنیم در خوب یا بد بودن آن کتاب نقش دارد. کتابی که برای یکنفر مفید، جذاب، کاربردی و خوب است، ممکن است برای دیگری نامناسب باشد. پس در انتخاب کتاب خودتان نقش اصلی را بر عهده داشته باشید. معرفی کتاب ها و نظر دیگران درباره کتاب ها را بخوانید و بشنوید، ولی در نهایت شما انتخاب می کنید که چه کتابی بخوانید.