تا همین یکی دو سال گذشته هیچ وقت به صرافت این نبودم که نمایش نامه بخوانم. بعد از خواندن مرغ دریایی چخوف لذت نمایش نامه خوانی به مذاقم خوش آمد. حالا تصمیم دارم یک قفسه از کتابخانه ام را به نمایش نامه ها اختصاص دهم. نمایش نامه ها موضوع مورد علاقه جدید من در کتاب خوانی هستند. و یک نمایش نامه خوب که در روزهای اول تعطیلات خواندم؛ خرده جنایت های زناشوهری!
به نظرم من نمایش نامه را باید بدون وقفه یا با وقفه کوتاه مدت بخوانیم.
خرده جنایت های زناشوهری نمایش نامه ایی است درباره زوجی به نام ژیل و لیزا.
کتاب تعداد صفحات کمی دارد. خواندنش نهایتاً 1:30 الی 2 ساعت زمان ببرد.
پشت جلد کتاب نوشته: «ژیل بر اثر حادثه ای مرموز دچار فراموشی می شود. همسرش او را به خانه می آورد اما ژیل حافظه اش را از دست داده است و سعی می کند از صحبت ها و تعریف های همسرش گذشته را بازسازی کند و هویت خود را بازیابد. اما آیا لیزا به او دروغ نمی گوید تا تصویری دیگری از زندگی زناشویی شان ارائه دهد؟ اصلاً این زن کیست؟ حقیقت دارد که همسر اوست؟»
برش هایی از کتاب
• تو از عشق توقع داری در حالی که این عشقه که از تو توقع داره. تو میخوای که عشق بهت ثابت کنه که وجود داره. چه اشتباهی! این تویی که باید ثابت کنی اون وجود داره.
• خیلی سخته که آدم برای اینکه بفهمه کیه مجبور باشه به حرف دیگرون اعتماد کنه.
• لیزا: تو هیچ وقت مایوس نمیشی؟
ژیل: چرا
لیزا: اون وقت چیکار می کنی؟
ژیل: به تو نگاه می کنم و از خودم سوال می کنم که علی رغم تردیدها، سوءظن ها و خستگی ها، آیا دلم میخواد این زنو از دست بدم؟
و جوابشو پیدا می کنم. با این جواب امید و شجاعتم هم برمیگرده.