خطای هزینه هدر رفته یک پدیده روان شناختی بسیار شایع است. این پدیده به اثر کنکورد هم شناخته شده.
“خطای هزینه هدر رفته میل به ادامه دادن سرمایه گذاری زمان، پول یا انرژی در کاری است که می دانیم نتیجه ای ندارد فقط به دلیل اینکه هزینه ای غیر قابل جبران را متحمل شده یا از دست داده ایم. البته، این ممکن است به سادگی به دور باطل تبدیل شود: هر چه بیشتر سرمایه گذاری کنیم، برای به پایان رساندن کار و دیدن نتیجه ی نهایی سرمایه گذاریمان مصمم تر می شویم. هر چه در کاری بیشتر سرمایه گذاری کنیم، رها کردن آن دشوارتر می شود … به همین دلیل، تا آخرین دقیقه ی فیلمی افتضاح در سینما می مانیم. این کار را برای هدر نرفتن پولی انجام می دهیم که برای بلیت داده ایم. به همین دلیل، برای نوسازی خانه ای که هرگز تکمیل نخواهد شد پول بیشتری می پردازیم. به همین دلیل، به جای گرفتن تاکسی، برای اتوبوس یا مترویی که هرگز نمی آید منتظر می مانیم و دلیل سرمایه گذاری مان را در روابط مخرب توضیح می دهد، در حالی که می دانیم تلاش هایمان فقط اوضاع را بدتر می کند.”
بخشی از کتاب اصل گرایی. نوشته ی گِرگ مک کیون. ترجمهی شاهنگیان و مصلحی. نشر آموخته