در کتابخانه پیدایش خواهی کرد

«تو دنیایی که آدم نمی‌دونه بعدش چه اتفاقی می‌افته، من فقط کاری رو می‌کنم که حالا از دستم برمی‌آد»

1
نام کتاب: در کتابخانه پیدایش خواهی کرد
نویسنده: میچیکو آئویاما
مترجم: مژگان رنجبر
نشر: کوله پشتی
تعداد صفحات: 248
موضوع: داستان خارجی
2
اگر از خواندن کتاب دربارۀ کتاب ها خوشتان می آید این کتاب گزینه صد در صد مناسبی است.
از خواندنش بهره زیادی بردم. برایم لذت بخش و آموزنده بود. از آن دسته کتاب هایی که وادارت میکند حین لذت بردن فکر کنی، به شیوه زندگی ات، به اهدافت. مدام اهداف و زندگیت را بازنگری کنی و حس کنی لازم است تغییراتی صورت دهی. از آن دسته کتاب هایی که نگرشی نو به تو می دهد.

3
برش هایی از کتاب
• اما جالب است، بازخوانی کتابی که در کودکی عاشقش بودم. آدم متوجه مطالب تازه‌ای می‌شود.
• زندگی یه مکاشفه بعد از یه مکاشفۀ دیگه‌ست. اوضاع همیشه طبق برنامه پیش نمی‌ره، توی هر وضعیتی که باشیم. اما روی دیگۀ سکه رخ دادن تمام اون اتفاقات غیرمنتظره و شگفت‌انگیزیه که آدم اصلاً تصورشون رو هم نمی‌کرده. درنهایت بهترین اتفاق همینه که خیلی از مسائل اون‌جوری که ما امیدوار بودیم، اتفاق نمی‌افتن. سعی کنین به برنامه‌ها یا زمان‌بندی‌های ناراحت‌کننده به چشم شکست فردی یا بدشانسی نگاه نکنین. اگه بتونین همچین کاری بکنین، ممکنه بتونین تغییر کنین، هم شخص خودتون و هم زندگی‌تون درمجموع.»
• احتمالاً دنیا اومدن سخت‌ترین کاریه که همه‌مون ناچار به انجامش بودیم. مطمئنم هر اتفاق دیگه‌ای که بعد از اون پیش می‌آد، ذره‌ای به سختی اون نیست. اگه آدم می‌تونه از آزمون سخت دنیا اومدن جون سالم به در ببره، پس می‌تونه هر سختی‌ای رو از سر بگذرونه.»
• کتابخانه. چه واژۀ خوش‌آهنگی، چقدر آرامش‌بخش.
• اما اگر پشتکار داشته باشی، با گذر زمان کار را یاد خواهی گرفت.
• همه روابطی دارن و ممکنه هرکدوم از رابطه‌هاشون آغازگر شبکه‌ای با شاخه‌هایی در جهت‌های متعدد باشه. اگه منتظر زمان مناسب برای ایجاد ارتباطاتت بمونی، ممکنه چنین اتفاقی هیچ‌وقت نیفته، ولی اگه این‌ورواون‌ور خودی نشون بدی، با مردم حرف بزنی و به حد کافی همه‌چیز رو ببینی تا بهت این اعتمادبه‌نفس رو بده که ممکنه اوضاع خوب پیش بره، در این صورت شاید “یک روز” تبدیل بشه به “فردا”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آشغالدونی

«بذار برات بگم مریض خونه چه جور جائیه. مریض خونه همینه که هس، بعضی‌ها خیال می‌کنن مریض خونه جائیه که مریضا میرن اونجا می‌میرن و

ادامه مطلب »

محرمانگی تماس

چند وقت پیش کتاب «اخلاق در مشاوره و روان شناسی» نوشتۀ دکتر حسینیان را خواندم. در بخشی از کتاب از اصطلاحی به نام «محرمانگی تماس»

ادامه مطلب »

سال بلوا

«گفتم چند دقیقه این جا بنشین و به من تکیه بده. گفت کارم از تکیه گذشته، دلم می خواهد توی بغلت بمیرم» 1 نام کتاب:

ادامه مطلب »

طنز فاخر سعدی

1 نام کتاب: طنز فاخر سعدی نویسنده: ایرج پزشکزاد نشر: شهاب تعداد صفحات: 205 موضوع: ادبیات و شعر فارسی 2 دومین اثر از پزشکزاد که

ادامه مطلب »

لبخند انار

«مامان خندید: «بازی کردنش زیاد مهم نیست. فکرهایش خیلی مهم است. برای هر کاری اول فکر می کند، خلاقیت از همین جا شروع می شود.

ادامه مطلب »