- «فرق بسیار زیادی ست بین کسی که ” کم می آورد”، با کسی که “کوتاه می آید”!»
1
نام کتاب: جزیره سرگردانی
نویسنده: سیمین دانشور
تعداد صفحات: 326
انتشارات: خوارزمی
موضوع: داستان ایرانی
2
سیمین دانشور در «جزیره سرگردانی» با قالبی داستانی واقعیت های سیاسی-اجتماعی سالهای انقلاب را با نگاهی زنانه بررسی می کند.
پرداختن به مسئله هویت و سردرگمی های آن
آمیزه ایی از تاریخ، هنر، ادبیات
آمیزه ایی از استعاره و داستان
هستی-شخصیت اصلی داستان- در جزیره ایی از تردیدها و دودلی ها حیران و سرگردان است. نمی داند چه کند، به چه سمتی برود و چه انتخابی برای زندگی اش داشته باشد.
سیمین دانشور در این کتاب از حضور شخصیت های واقعی مانند خودش، جلال آل احمد، غلامحسین ساعدی، خلیل ملکی و … بهره برده.
3
برش هایی از کتاب
• سلیم را می پایید که چشم هایش را روی هم گذاشته بود و حالتی که انگار از زمین و زمان آسوده است. انگار روحش از کالبد جدا شده … هستی خواست پتو را رویش بکشد، چشمهایش را باز کرد. بلند شد، کیسه آب جوش را روی کمرش جا داد و خود را پتوپیچ کرد … از سلیم پرسید: خوابتان برده بود؟ سلیم گفت: نه، فکرم را متمرکز کرده بودم که درد را برانم. شما اینجور حالتها را می گویید عالم هپروت. هستی روی مبل نشست و سکوت کرد. فکر کرد: این مردها چه جور آدمهایی هستند؟ همینکه طرف را کمی رام دیدند، بدقلقیشان شروع می شود. مرد، منتظر بودم بگویی در بحر مکاشفت فرو رفته بودم، اما تو که از آن حالت درآمدی برام یک دسته خار آوردی … .
• آیا زندگی خواب آشفته ایست که هر کس به خواست دل خودش تعبیرش می کند؟ آیا زندگی یک سوء تفاهم تاریخی بیش نیست؟ بهرجهت “زمان” تارو پود آن که هست. گاه زمان همچون باد می گذرد و شعله و آتش فاجعه را خاموش می کند. گاه نسیمی بیش نیست و تنها شعله را می تاراند. اما گاه می شود که نوزد. در این صورت لحظه ها متوقف می شوند، چرا که زمان از پس احساس برنیامده است و آتش فاجعه از زیر خاکستر زمانه زبانه می کشد و اخگرهایش از نو جان و تن را می گذراند.